top of page

در پاسخ به اين رفيق عزيز و نقدش به "كنفرانس نسل كشي غزه،جنبش حق زن كجا مي ايستد"

در پاسخ به اين رفيق عزيز و نقدش به "كنفرانس نسل كشي غزه،جنبش حق زن كجا مي ايستد"

"ممنونم رفیق ،  قطعا نسل کشی اسرائیل محکوم است و در حال حاضر باید جلوی آنرا گرفت ، ولی بدون محکوم کردن نقش حماس در توجیح این نسل کشی در این مقطع زمانی ، یک پای حرکت شما میلنگد ، برای همین گفتم علیرغم اینکه بخواهید ، متاسفانه در کنار حماس و جمهوری اسلامی قرار میگیرید ،  در تظاهرات ها در حمایت از فلسطین ، وقتی میبینیم پرچم جمهوری اسلامی و عکس خامنه ای هم هست ، باید به حضور در چنین تظاهراتهایی که ظاهرا حمایت از فلسطین است و در عمل حمایت از حماس ، شک کنیم ، به هر حال ممنونم و برایتان سلامتی و موفقیت آرزو میکنم ، مرسی"



اساس بحث نسل کشی 

توسط اسرائیل است. این موضوع را این رفیق اساسا هم تراز با جنایتهای حماس میبیند و یا نسل کشی اسراییل را اصلا نمیبیند! اگر پذیرفته شده که حماس و اقدام تروریستی آن بهانه برای نسل کشی بوده کل بحث روی قاعده اش مینشیند. هیچ کس و هیچ نهاد جدی عامل "بهانه" و "مستمسک" را در بیانیه که خواهان نسل کشی است محکوم نمیکند. همه حکومتها و جریاناتی که دست به نسل کشی میزنند حتما دلایلی دارند, بهانه و مستمسکی دارند. و یا انکار میکنند و یا پنهان (در گذشته این کار راحتتر بود. نمونه اش هیتلر و نازیها تا آواخر جنگ توانستند نسل کشی یهودیها را پنهانی انجام دهند!). این که اگر ۷ اکتبر نبود پس نسل کشی در کار نبود، مثل آن تاریخ نگاری است که علت جنگ اول جهانی را ترور ولیعهد پروس, فرانز فردنیانت میداند. یا کشتار هزاران نفره زندانیان سیاسی توسط جمهوری اسلامی را حمله نظامی مجاهدین خلق به داخل مرزها از طریق عراق بدانیم. از این نمونه ها در تاریخ زیاد است. "بهانه" دهنده جزئی از عاملین نسل کشی محسوب شود. و با این کار مرز حکومت نسل کش و نیروی که در حی حاضر  این عمل شنیع ضد بشری  دست می‌زند با " بهانه آفرین" مخدوش میکند و خود نسل کشی اساسا محکوم نمیشود و یا اصلا آنچه که جریان دارد نسل کشی محسوب نمیشود و بلطبع هیچ وظیفه ای در مقابل بشریت و انسانها ازاده و عدالت خواه قرار نمیگیرد و دقیقا این تبیئن است که بخشی از چپ و فعال اجتماعی در ایران از آن رنج میبرد. میدانم که این رفیق un و دیگر سازمانهای بین المللی را قبول ندارد و به حق، ولی در مسایل بین الملل یکسری قواعد بازی را باید قبول کرد تا دنیا را بدرجه ای به عمق آنچه که میگذرد توجه داد. از جمله مسئله نسل کشی مردم غزه. ببینید حتی icj   و دیگر سازمانهای حقوق بشری مسئله نسل کشی توسط اسرائیل را با محکوم کردن حماس همزمان و هم ارز قرار ندادند و بالطبع کسی این سازمانها را مدافع رژیم نمیداند. نگفتند که حماس همزمان بمبهای ۲۰۰۰ پاندی بر سر مردم اسرائیل میریزد و نان و آب مردم را قطع میکند و یا باعث کوچ اجباری مردم میشود. در قطعنامه برای آتش بس که ظاهراً دو طرف دارد اساس بر قطع جنگ است و اسرایئل موظفتر!! و یک اصل که حماس گروگانها را آزاد کند. 

 یک اشکال این بحث  شاید این باشد که هنوز " نسل کشی" خوب فهمیده نشده!! 

حالا هر گونه اوضاع را تحلیل میکنید جای خود, چه باید کرد! کشتار مردم غزه باید متوقف شود و یا نه؟ یا جنگ، جنگ تا پیروزی! چه مطالباتی باید پیش رو گذاشت؟ این تعبیر که جنگ, جنگ حماس و اسرائیل را قاعدتا باید اول پذیرفت! همچون جنگ امریکا و عراق را اول بایستی میپذیرفتیم بعد با خجالت خواهان پایان جنگ میشدیم! یا بایستی حمله امریکا به عراق را محکوم میکردیم! کدام! با این که میدانستیم صدام جلاد بود!  سوال اساسی این است که ماشین جنگی چه نیروی باید متوقف شود؟ ولی اول باید پذیرفت در این میان نسل کشی یک طرف دارد و غیر ان را باید ثابت کرد!

جلیل بهروزي

Comments


bottom of page